قالب وبلاگ


مدیر فردا
مدیریت و اقتصاد 
Blog Previous
Links

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مدیر ایرانی و آدرس modirirani.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





  یه روز مسئول فروش، منشی دفتر، و مدير شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند... يهو يه چراغ جادو روی زمين پيدا می کنن و روی اون رو مالش ميدن و جن چراغ ظاهر ميشه... جن ميگه: من برای هر کدوم از شما يک آرزو برآورده می کنم... 
منشی می پره جلو و ميگه: «اول من، اول من!... من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار يه قايق بادبانی شيک باشم و هيچ نگرانی و غمی از دنيا نداشته باشم» پوووف!منشی ناپديد ميشه... 
بعد مسوول فروش می پره جلو و ميگه: «حالا من، حالا من!... من می خوام توی هاوايی کنار ساحل لم بدم، يه ماساژور شخصی و يه منبع بی انتهای آبجو داشته باشم و تمام عمرم حال کنم»... پوووف! مسوول فروش هم ناپديد ميشه... 
بعد جن به مدير ميگه: حالا نوبت توئه... مدير ميگه: «من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن»! 

نتيجهء اخلاقی اينکه: هميشه اجازه بده که رئيست اول صحبت کنه!


موضوعات مرتبط: طنز مدیریتی
[ شنبه 22 مهر 1391 ] [ 1:44 ] [ محسن محمدی ]

  پنج آدمخوار در یک شرکت استخدام شدند!! ,هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت 

گفت: “شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و میتوانید به 

غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر کارکنان

دیگر را از سر خود بیرون کنید”. آدمخوارها قول دادند که با کارکنان شرکت کاری نداشته 

باشند. چهار هفته بعد رئیس شرکت به آنها سر زد و گفت: “می دانم که شما خیلی سخت

 کار میکنید. من از همه شما راضی هستم. امّا یکی از نظافتچی های ما ناپدید شده است.

 کسی از شما میداند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟” آدمخوارها اظهار بی اطلاعی کردند..

 بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، رهبر آدمخوارها از بقیه پرسید"کدوم یک از شما نادونا اون 

نظافت چی رو خورده ؟” یکی از آدمخوارها بااکراه دستش را بالا آورد. رهبر آدمخوارها 

گفت: “ ای احمق! طی این چهارهفته ما مدیران، مسئولان و مدیران پروژه ها را خوردیم و

 هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون نظافتچی را خوردی و رئیس متوجه شد! 

از این به بعدلطفاً افرادی را که کار میکنند نخورید!!


موضوعات مرتبط: طنز مدیریتی
[ شنبه 22 مهر 1391 ] [ 1:44 ] [ محسن محمدی ]

 مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت.

چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.

او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.

خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند.

کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد.

وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد .... به کمک او پرداخت.

سپس کم کم وضع عوض شد.

پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود می آید.

باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.

پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است

بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.

فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.

او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.

کسادی عمومی شروع شده است.

آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید: اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.

منبع: حکایت های هفته از www.tmed.ir


موضوعات مرتبط: طنز مدیریتی
[ شنبه 22 مهر 1391 ] [ 1:43 ] [ محسن محمدی ]

مسابقه شنايي در دهكده شيوانا ترتيب داده شده بود و جوانان دهكده و از جمله چند تا از شاگردان مدرسه شيوانا هم در اين مسابقه شركت كرده بودند. جمعيت بزرگي در اطراف درياچه نزديك دهكده جمع شده بودند و منتظر شروع مسابقه بودند. يكي از شاگردان شيوانا كه اندامي ورزيده داشت و شناگر ماهري بود قبل از مسابقه خطاب به شيوانا و بقيه شاگردان گفت: «من شناگر ماهري هستم. اما شرايط مسابقه سخت و عرض درياچه خيلي زياد است و با توجه به سردي آب فكر نكنم بتوانم زياد به جلو بروم.»

 

يكي ديگر از شاگردان شيوانا كه پسر زبر و زرنگ و لاغر اندامي بود بلند شد و گفت: «چون در ورودي مدرسه قهوه اي است من حتما در اين مسابقه برنده مي شوم!»

همه با صداي بلند به اين دليل بي معناي شاگرد دوم خنديدند و چند دقيقه بعد مسابقه شروع شد. آن شاگرد شيوانا كه شناگر ماهري بود طبق آنچه خودش پيش بيني كرده بود بعد از چند دقيقه شنا كم آورد و مجبور شد دوباره به ساحل برگردد و از ادامه مسابقه منصرف شود. اما شاگرد زير و زرنگ و لاغر اندام با جسارت و تلاش فراوان موفق شد همه شركت كنندگان را پشت سر بگذارد و با اختلاف بسيار زياد با بقيه نفر اول شود.

يكي از حاضرين با تعجب از شيوانا دليل اين پيروزي عجيب را پرسيد. شيوانا لبخند زنان گفت: «برنده ها همان بازنده هايي هستند كه زياد قيدها و محدوديت هاي عقل ملاحظه كار را جدي نمي گيرند و از نظر بقيه كم دارند و در واقع يك جورايي سرشان مي زند. بازنده ها هم همان برنده هايي هستند كه عقل سخت گريبانشان را گرفته و نمي گذارد بي ملاحظگي كنند و دست به خطر بزنند. برنده مسابقه دليل برنده شدنش را همان اول مسابقه به همه گفت. او گفت چون در ورودي مدرسه قهوه اي است پس او برنده مي شود و شما به اين دليل او خنديديد. تفاوت شما با او كه برنده شد هم همين است كه او براي پيروز شدن مثل شما دنبال دليل قانع كننده نمي گردد و قبل از يافتن دليل قانع است كه برنده مي شود.»

منبع: سایت راهکارمدیریت


موضوعات مرتبط: طنز مدیریتی
[ شنبه 22 مهر 1391 ] [ 1:42 ] [ محسن محمدی ]

 دروغ از نوع سوم

 آمار ؛ دروغ ؛ آمارسازي ؛ آمار غلط ؛ تغيير معيار

منبع: سایت راهکارمدیریت


موضوعات مرتبط: طنز مدیریتی
[ شنبه 22 مهر 1391 ] [ 1:41 ] [ محسن محمدی ]

  یه روز یه تیم قایقرانی ایرانی تصمیم می گیرد که با یک تیم ژاپنی در یک مسابقه سرعت شرکت کنند.
هر دو تیم توافق می کنند که سالی یک بار با هم رقابت کنند ….
هر تیم شامل ۸ نفر بود …
در روزهای قبل از اولین مسابقه هر دو تیم خیلی خیلی زیاد
تلاش می کردند که برای مسابقه به بیشترین آمادگی برسند .
روز مسابقه فرا می رسد و رقابت آغاز می شود .
هر دو تیم شانه به شانه هم به پیش می رفتند و درحالی که قایقها خیلی نزدیک به هم بودند ،
تیم ژاپنی با یک مایل اختلاف زودتر از خط پایان می گذرد و برنده مسابقه می شود …
1
بازیکن های تیم ایران از این شکست حسابی ناراحت می شوند
و با حالتی افسرده از مسابقه بر می گردند …
مسوولان تیم ایران تصمیم می گیرند کاری کنند که در رقابت سال آینده حتما پیروز بشند ؛
برای همین یک تیم آنالیزور استخدام می کنند
برای بررسی علل شکست و پیشنهاد دادن راه کارها و روشهای جدید برای پیروزی …
2
بعد از تحقیقات گسترده ،‌ تیم تحقیق متوجه این نکته مهم شدند که در تیم ژاپن ،
۷ نفر پارو زن بوده اند و یک نفر کاپیتان …
3
و خب البته در تیم ایران ۷ نفر کاپیتان بوده اند و یک نفر پارو زن …!!!
4
این نتایج مدیریت تیم را به فکر فرو برد ؛
مدیران تیم تصمیم گرفتند که مشاورانی را استخدام کنند
که یک ساختار جدیدی را برای تیم طراحی کنند ..
بعد از چندین ماه مشاوران به این نتیجه رسیدند
که تیم ایران به این دلیل که کاپیتان های خیلی زیاد و پارو زن های خیلی کمی داشته شکست خورده ،
درپایان بررسی ها مشاوران یک پیشنهاد مشخص داشتند : ساختار تیم ایران باید تغییر کند !
5
از آن روز به بعد با ارائه راه کار مشاورین تیم ایران چنین ترکیبی پیدا کرد :
۴ نفر به عنوان کاپیتان ، ۲ نفر به عنوان مدیر ، ‌۱
نفر به عنوان مدیر ارشد و ۱ نفر به عنوان پارو زن (!!!)
علاوه بر این مشاورین پیشنهاد کردند برای بهبود کارکرد پارو زن ،
حتما یاید پاروزنی با صلاحیت و توانایی بهتر در تیم به کارگرفته شود !
6
و در مسابقه سال بعد تیم ژاپن با دو مایل اختلاف پیروز می شود …!
7
بعد از شکست در دومین مسابقه ، مدیران تیم که خیلی ناراحت بودند
در اولین گام خیلی سریع پارو زن را از تیم اخراج می کنند ،
زیرا به این نتیجه رسیدند که پارو زن کارایی لازم را در تیم نداشته است .
8
اما در مقابل از مدیر ارشد و ۲ نفر مدیر تیم خود قدردانی می کنند
و جوایزی را به آنها می دهند ، برای اینکه اعتقاد داشتند
که آنها انگیزه خیلی خوبی را در تیم ایجاد کردند
و در مرحله آماده سازی زحمات زیادی کشیده اند …
9
مدیران تیم ایران در پایان به این نتیجه رسیدند
که تیم آنالیز که به خوبی به بررسی دلایل شکست پرداخته بودند ،
تیم مشاوران هم که استراتژی و ساختار خیلی خوبی برای تیم طراحی کرده بودند
و مدیران تیم هم که به خوبی انگیزه لازم را در تیم ایجاد ایجاد کرده بودند ،
پس حتما یکی از دلایل این شکست ها ،
ناکارآمدی ابزار و وسایل استفاده شده بوده است (!!!)
و برای بهبود کار و گرفتن نتیجه در مسابقه سال آینده
باید وسایل استفاده شده در مسابقه را تغییر دهند ،
در نتیجه : تیم ایران این روزها در حال طراحی یک ” قایق ” جدید است …. !! 


موضوعات مرتبط: طنز مدیریتی
[ شنبه 22 مهر 1391 ] [ 1:39 ] [ محسن محمدی ]

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

<< مطالب جدیدتر    ........   مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

About

هدف از راه اندازی این وب سایت کمک به دانشجویان و اساتید در رشته مدیریت می باشد . جهت بهتر شدن وبلاگ با ارسال مطالب علمی تان و نظریات خویش مارا خوشنود ساخته و ما را یاری نمائید قبلا از همکاری همه جانبه شما متشکریم. با تشکر: مدير وبلاگ محسن محمدی لیسانس مدیریت صنعتی و دانشجوی فوق لیسانس مدیریت بازرگانی گرایش مالی
Archive
Custom

   آی پی رایانه شما :